معنی سالن پذیرایی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
سالن. [ل ُ] (فرانسوی، اِ) سالون. اطاق بزرگ مخصوص پذیرایی. || اطاق بزرگ که در آن مردمان فراهم آیند و کارهای هنری چون فیلم، تآتر، تابلوهای نقاشی و غیره را ببینند. || اطاقی که برای استراحت در آن نشینند.
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ عمید
تالار بزرگ برای پذیرایی یا نشان دادن فیلم یا آثار هنری یا تئاتر یا کنسرت، اتاق بزرگ،
فرهنگ معین
مترادف و متضاد زبان فارسی
فارسی به عربی
مدرج، معرض
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ واژههای فارسی سره
تالار
معادل ابجد
1074